دانستنی ها و اخبار علمی

اخبار دیرینه شناسی برای آوریل 2024: دویست سال اکتشاف دایناسور.


از سوابق تاریخی می دانیم که انسان ها هزاران سال است که بقایای حیوانات بزرگ و ناشناخته را پیدا کرده اند. فیلسوفان باستانی که از چنین فسیل‌هایی یاد می‌کردند، معمولاً آن‌ها را از موجودات افسانه‌ای مانند غول‌ها، اژدها یا گریفین‌ها توصیف می‌کردند. این ایده که این استخوان ها به حیوانات منقرض شده تعلق دارند در واقع بسیار جدید است. حتی توماس جفرسون نوشت که خدا اجازه نخواهد داد یک گونه منقرض شود.

گریفین حکاکی شده از یونان باستان. انسان‌های اولیه بسیاری از چنین موجودات خارق‌العاده‌ای را تصور می‌کردند، اما چند نفر واقعاً از بقایای فسیلی دایناسورها الهام گرفتند؟ (منبع: Mythology.net)

در اوایل قرن نوزدهم بود که دانشمندان شروع به مطالعه جدی این فسیل‌ها کردند و متوجه شدند که برخی از این موجودات، مانند تریلوبیت‌ها، دیگر در هیچ کجای زمین وجود ندارند. این گونه بود که علم دیرینه شناسی پدید آمد. یکی از عوامل اصلی که منجر به این انقلاب شد، حفاری برخی از استخوان های متعلق به خزندگان بسیار بزرگ در آکسفوردشایر انگلستان توسط کشیش ویلیام باکلند، استاد آکسفورد و به معنای واقعی کلمه اولین فردی بود که رسماً استاد زمین شناسی نام گرفت. .

کشیش ویلیام باکلند اولین زمین شناس “رسمی” در جهان بود که این عنوان را برای سمت خود در دانشگاه آکسفورد ایجاد کرد. (منبع: ویکی پدیا ساده)

باکلند می دانست که استخوان هایی که او کشف کرده بود از پستانداران نیست، بلکه از خزندگان است. این نه تنها به دلیل شکل تشریحی آنها بود، بلکه به این دلیل بود که استخوان‌های خزندگان خونسرد متراکم‌تر هستند و مانند استخوان‌های پستانداران با رگ‌های خونی بیشتری پر نمی‌شوند. باکلند قد مخلوقش را تا دوازده متر تخمین زد. (توجه داشته باشید که من در اینجا از واحدهای بریتانیایی استفاده می کنم زیرا در مورد یک دانشمند انگلیسی اوایل قرن نوزدهم صحبت می کنیم.)

اولین دایناسور توصیف شده Megalosaurus بود که در اینجا همانطور که ویلیام باکلند آن را تصور می کرد به تصویر کشیده شد. (منبع: Down to Earth)

درست دویست سال پیش بود که باکلند نتایج خود را در سال 1824 منتشر کرد و نام مخلوق خود را Megalosaurus نامید که در لغت به معنای “مارمولک بزرگ” است. یک سال بعد، باکلند خزنده دومی را که تقریباً به بزرگی مگالزاروس بود، توصیف کرد که او را ایگوانودون نامید زیرا استخوان‌هایش او را به یاد استخوان‌های یک ایگوانا می‌اندازد که بسیار بزرگ‌تر بود. تنها در سال 1841 و پس از کشف چندین خزنده بزرگ منقرض شده دیگر، تصمیم گرفته شد که این حیوانات را با نام دایناسور که به معنی “مارمولک وحشتناک” است، در کنار هم قرار دهند.

Megalosaurus، همانطور که توسط دیرینه شناسی مدرن نشان داده شده است، یک شکارچی دوپا بود که بیشتر شبیه تی رکس بود تا مارمولک چهار پا که ویلیام باکلند معتقد بود. (منبع: همه چیز دایناسور بلاگ)

اکنون باکلند فقط چند ده استخوان برای بررسی داشت، و از آنجایی که این دایناسورها اولین دایناسورهایی بودند که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، البته او فقط خزندگان زنده را برای مقایسه داشت. در حالی که او به درستی حدس زد که Megalosaurus یک گوشتخوار است در حالی که Iguanodon یک گیاهخوار است، او همچنین هر دو را به عنوان مارمولک های دست و پا چلفتی و بزرگ تصور کرد که چهار دست و پا راه می روند و احتمالاً دوزیست هستند.

باکلند دومین گونه دایناسور را ایگوانودون نیز نامید زیرا دندان هایش او را به یاد دندان های مارمولک های امروزی می انداخت. در اینجا یک تصویر مدرن از یکی است. (منبع: پایگاه داده دایناسور)

به زودی پس از کشف اولین دایناسورها، گونه های دیگری از خزندگان نیز منقرض شدند، مانند ایکتیوسور (مارمولک ماهی) و پتروسارها که بال های چرمی داشتند که به آنها اجازه پرواز می داد. این موجودات نیز با مقایسه آنها با خزندگان زنده توصیف شده اند. ایکتیوسورها را چیزی شبیه به تمساح نشان می دادند، در حالی که فرض بر این بود که پتروسارها در بهترین حالت می توانند با بال های خود سر بخورند. در مجموع، تصور می شد موجوداتی که در دوران «عصر خزندگان»، یعنی دوران مزوزوئیک زندگی می کردند، آهسته حرکت می کردند، کم هوش بودند، حداقل بخشی از زمان خود را در آب می گذراندند و اساساً فقط نسخه های بزرگ مانیتور بودند. مارمولک و کروکودیل .

همزمان با کشف اولین دایناسورها، خزندگان ماهی مانند نیز کشف شدند و ایکتیوسور نامیده شدند. اینجا یکی است که در لحظه تولد مرد! (منبع: دانشگاه مرکزی واشنگتن)

تصحیح این برداشت های اولیه زمان زیادی طول کشیده است، و البته از بسیاری جهات، ما هنوز در مورد بسیاری از موجودات شگفت انگیز مزوزوئیک می آموزیم. یکی از بزرگترین اکتشافات درست در آن سوی رودخانه دلاور از جایی که من زندگی می کردم انجام شد. در سال 1858، یک کشاورز به نام جان استاگ هاپکینز در هادونفیلد، نیوجرسی، تعدادی استخوان بزرگ را از یک گودال مارن در زمین خود بیرون آورد. هاپکینز استخوان‌ها را به دوستش ویلیام پارکر فولک نشان داد، او سپس استخوان‌های بیشتری را بیرون آورد.

استخوان های Hadrosaurus foulkii در آکادمی علوم طبیعی. در زمان کشف، این کامل‌ترین اسکلت دایناسوری بود که تا به حال پیدا شده بود، اما جوزف لیدی حتی با این چند استخوان توانست نشان دهد که برخی از دایناسورها روی دو پا راه می‌رفتند. (منبع: جانور ماقبل تاریخ)

فولک با جوزف لیدی زمین شناس در آکادمی علوم طبیعی فیلادلفیا تماس گرفت و او استخوان ها را برای مطالعه به آکادمی آورد. سرانجام لیدی دارای بیش از هفتاد قطعه استخوان و دندان از حیوان بود که کاملاً کامل‌ترین اسکلت دایناسور در آن زمان بود، و پس از انتشار، نام حیوان به نام Hadrosaurus foulkii داده شد. کامل بودن اسکلت، از جمله پاهای نسبتاً کامل جلویی و عقبی، به لیدی این امکان را داد که ادعای شگفت انگیزی داشته باشد که H foulkii روی دو پا راه می‌رفت. سپس در سال 1858، H foulkii اولین اسکلت دایناسور کاملی بود که مونتاژ شد و در آکادمی به نمایش گذاشته شد، جایی که من بارها آن را دیده‌ام.

آکادمی علوم طبیعی در فیلادلفیا، قدیمی ترین مؤسسه علمی در ایالات متحده آمریکا. (منبع: آکادمی علوم طبیعی در دانشگاه درکسل)

به زودی مشخص شد که بسیاری از گونه های دایناسورها دوپا بودند. نمونه های معروف عبارتند از Tyrannosaurus rex و دیگر گوشتخواران، و همچنین دایناسورهای گیاهخوار منقار اردک مانند H. foulkii. حتی دایناسورهای اصلی باکلند، Megalosaurus و Iguanodon، اکنون دوپا در نظر گرفته می شوند.

همه دایناسورها دو پا ندارند. در واقع، بزرگترین حیواناتی که تا به حال روی خشکی راه می روند، ساروپودهای غول پیکر بودند. (منبع: دایره المعارف بریتانیکا)

با این حال، همه دایناسورها دوپا نبودند. علاوه بر دایناسورهای شاخدار مانند Triceratops و Stegosaurus و Ankylosaurus زره پوش، ساروپودها نیز وجود داشتند که برخی از آنها از بزرگترین حیواناتی بودند که تاکنون زندگی کرده اند. با این حال، با وجود تنوع زیستی رو به رشد، دایناسورها هنوز خزندگان خونسردی در نظر گرفته می شدند که به آرامی حرکت می کردند، طبیعتی منفرد داشتند و احتمالاً رنگشان یکدست بود.

سپس Triceratops خود را در یک دایره قرار دهید! امروزه حتی فکر می‌کنیم که این امکان وجود دارد که برخی از گونه‌های دایناسور به صورت گله‌ای زندگی می‌کردند و به عنوان یک گروه برای حفاظت گرد هم آمده بودند. (منبع: Reddit)

این دیدگاه تا دهه 1960 ادامه داشت. اینگونه بود که برای اولین بار در مورد دایناسورها یاد گرفتم. در دهه‌های بعد، مجموعه‌ای از مکان‌های فسیلی دیدگاه ما را نسبت به نحوه زندگی برخی از دایناسورها تغییر داد. گورستان دایناسورها در آلبرتای کانادا که حاوی ده ها تریسراتوپ مرده بود نشان داد که برخی از گونه ها باید در گله های بزرگ زندگی می کردند و بنابراین رفتار اجتماعی داشتند. در همان زمان، لانه یک نوع دایناسور منقار اردک به نام Maiasaur کشف شد که نشان می‌دهد والدین از نوزادان مراقبت می‌کنند. Maiasaur به معنای “مارمولک مادر خوب” است. برخی دیرینه شناسان در آن زمان حتی احتمال خون گرم بودن برخی از دایناسورها را در نظر گرفتند. در واقع، برخی اکنون استدلال می کنند که دایناسورها در واقع منقرض نشده اند، اما پرندگان امروزی ما باید دوباره به عنوان دایناسورها طبقه بندی شوند.

یکی از دارایی های مورد علاقه من در دوران کودکی کتابی در مورد دایناسورها بود که شرکت نفت سینکلر در نمایشگاه جهانی نیویورک در سال 1964 توزیع کرد. (منبع: Amazon.com)

بنابراین ما راه زیادی را پیموده ایم. از دایناسورهایی که فقط خزندگان بزرگ بودند تا گروهی جذاب با تنوع بسیار زیادی از سبک های زندگی و رفتارهای مختلف. به همین دلیل است که ما باید دایناسورها را جشن بگیریم. به هر حال، آنها بیش از 150 میلیون سال بر سیاره ما حکومت کردند، بسیار بیشتر از ما. به یاد داشته باشید: بدون این سیارک، آنها احتمالا هنوز اینجا بودند و ما نه!



Source link

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا