خواندنی های های جالب

اگر مستقیماً سراغ کریپتونیت خود بروید


اولین باری که صدف را امتحان کردم، شش یا هفت ساله بودم و پدر و مادرم در حال ملاقات بودند. بلافاصله آب دهانم را بستم و تف انداختم روی بشقاب. این بدترین چیزی بود که تا به حال در دهانم داشتم.

چند ماه پیش دوستم در رستورانی صدف سفارش داد و به من پیشنهاد داد. گفتم متشکرم، اما من صدف دوست ندارم، و بعد متوجه شدم که مطمئن نیستم که درست باشد، زیرا فقط یک بار، در سال 1987، برای یک ثانیه یک بار امتحان کرده بودم.

بنابراین من آن را امتحان کردم. خوب بود. می‌دانم چرا مردم آنها را می‌خورند، اما ترجیح می‌دهم چیز دیگری سفارش دهم. بیشتر از همه، احساس احمقانه ای داشتم که در تمام این مدت از او دوری کردم، حتی اگر تجربه کمی از زندگی واقعی داشتم.

این واقعیت که من اجازه دادم 35 سال بگذرد و به صدف نگاهی جدی و جدی داشته باشم، نمونه‌ای از آنچه من «اثر کریپتونیت» می‌نامم است. وقتی نسبت به چیزی بیزاری پیدا کردی، شروع به رهایی از آن می کنی، بنابراین هرگز نمی دانی واقعاً درباره چیست یا به آن علاقه ای داری. او برای شما مانند کریپتونیت می شود. هرگز نمی تواند به احساس امنیت و راحتی تبدیل شود.

برای یادگیری پیچیدگی های یک چیزی باید خودتان آن را تجربه کنید، اما با این چیز شما یک قانون دارید که آن کار را انجام ندهید. بنابراین کاملاً در ذهن شما باقی می ماند، به عنوان این موجود پژمرده و رادیواکتیو که هرگز به آن نزدیک نمی شوید یا از نزدیک به آن نگاه نمی کنید، حتی اگر افراد اطراف شما آزادانه با آن تعامل داشته باشند و کاملاً از آن لذت ببرند.

آن یک بار شما سعی کردید کاردیو انجام دهید

شاید از دست دادن یکی از خوشمزه ترین غذاهای دریایی زندگی ضرر بزرگی نباشد، اما اثر کریپتونیت می تواند روی چیزهایی که بسیار مهم تر هستند نیز رخ دهد. بسته به فرد، می‌تواند انواع فعالیت‌های ممکن را مسدود کند: ساختن هنر، صحبت با غریبه‌ها، مسافرت، رانندگی، پذیرایی از مهمانان برای شام، رفتن به استخر، استفاده از کامپیوتر، ورزش کردن، انجام ریاضیات، خوردن غذاهای عجیب و غریب، آواز خواندن با صدای بلند، آموزش گرفتن برای شغلی متفاوت، تغییر مدل مو، شیرینی پزی، کار داوطلبانه، مراقبت از گیاهان آپارتمانی، عضویت در یک باشگاه، تکمیل اهداف مکتوب، رفتن به مهمانی ها، درخواست ترفیع، پوشیدن لباس های رنگارنگ، گفتن یک جوک یا حکایت به گروهی از مردم بگو و هزاران چیز دیگر.

شرط می بندم برای هر نفر حداقل یکی وجود دارد یکی آنها می خواهند یک کار معمولی انجام دهند – کاری که دیگران با آزادی رشک برانگیز انجام می دهند – اما همیشه از آن اجتناب کرده اند که گویی یک ماده رادیواکتیو مرگبار است. شاید اولین تجربه شما با این فعالیت دردناک یا شرم آور بود، بنابراین به سادگی از آن روی گردانید. این تمام چیزی است که لازم است باعث شود در این زندگی احساس ممنوعیت کنید. تلاش‌های بعدی برای مقابله با آن، در صورت وجود، احتمالاً سخت و نیمه‌دلانه بود و به سرعت کنار گذاشته شد.

ناگهان دیگر رادیواکتیو نیست

اگر واقعاً با موضوع مورد نظر کنار بیایید، این ترس ها و رنجش ها می توانند به سرعت ناپدید شوند. با این حال، اگر همچنان به آنها به عنوان نوعی کریپتونیت شخصی نگاه کنید، موفق نخواهید شد.

برای من رقصیدن است من عاشق موسیقی هستم، من عاشق رقص هستم (وقتی دیگران این کار را انجام می دهند) و ای کاش می توانستم برقصم. اما من معمولاً وقتی هوشیار هستم نمی رقصم. من بیش از حد احساس ناامنی می کنم. احساس می کند کنترل شده و از موسیقی جدا شده است. سپس سعی می‌کنم آن را اصلاح کنم و در نهایت مانند الین بنس در مهمانی کریسمس دفترش، خودم را متحیر می‌کنم.

من

منطقی‌ترین چیز این است که وقتی تنها هستم تمرین رقصیدن داشته باشم – وقتی می‌دانم کسی تماشا نمی‌کند و واقعاً چیزی در خطر نیست با آن راحت باشم. از موسیقی لذت ببرید، یک شیار پیدا کنید و چیزهایی را کم کم اضافه کنید. با این حال، خجالت آنقدر قوی است که حتی وقتی تنها هستم بلافاصله احساس حماقت می کنم و متوقف می شوم. این یک احساس قوی است. یادم می آید هشت یا نه سال پیش سعی کردم در آپارتمانم برقصم، با پرده ها و مطمئن بودم که همسایه طبقه پایین می تواند این کار را انجام دهد. شنیدن چقدر احساس بدی داشتم از این که کف زمین می‌لرزید. چگونه کریپتونیت ذهن را منحرف می کند!

اما دقیقاً به دلیل اثر کریپتونیت، چنین تلاش‌هایی برای پیشرفت بسیار اندک بود، به این معنی که من واقعاً هرگز پیشرفت خوب و پایداری نداشتم. ما می دانیم که آشنایی به طور قابل اعتمادی ترس و ناهنجاری اولیه – تشعشعات کریپتونی – هر فعالیتی را از بین می برد، زیرا شرایط گاهی اوقات ایجاب می کند که به هر حال آن کار را انجام دهیم. شغلی که شما را ملزم به استفاده روزانه از ابزارهای برقی می کند، ترس شما از ابزار برقی را به شدت کاهش می دهد و شما را آزاد می کند تا هر زمان که خواستید از آنها استفاده کنید.

هر وقت به من احتیاج داشتی برادر

اگر اجتناب دائمی مجاز باشد، این آشنایی هرگز ایجاد نمی‌شود و اثر کریپتونیت برقرار می‌شود. فعالیت مورد بحث، هر چند برای دیگران بی ضرر باشد، به نظر می رسد اگر بیش از حد نزدیک شوید، قدرت و اعتماد به نفس شما را از بین می برد. تنها با نزدیک‌تر شدن، علی‌رغم تأثیر، و یادگیری اینکه رقص، جبر، یا کار با شیرینی پف دار چیست – به جای واکنش ساده به افکار قدیمی و نفرت‌انگیز خارجی‌تان درباره آن – می‌توانید این اثر را خنثی کنید.

یک آزمایش

من این کار را با رقص انجام خواهم داد. من می‌خواهم بدن و ذهنم را در معرض این تجربه قرار دهم، بسیار فراتر از حد معمولی که می‌خواهم توقف کنم و بفهمم آن چیست. من برای یک دوره Udemy در مورد حرکات پایه رقص ثبت نام کردم و قرار است کل دوره را انجام دهم و سپس ببینم به کجا می رسم.

به عبارت دیگر، من مستقیماً به سمت کریپتونیت می روم و می بینم که نیمه عمر آن واقعا چقدر است. من همانطور که می رقصم می رقصم، در هر کاری که می توانم بهتر خواهم شد و تا زمانی که آنها اینجا هستند در پرتوهای سبز بیمار می مانم. اگر آشنایی، کریپتونیت کریپتونیت است، مستقیم ترین راه برای به حداقل رساندن تأثیر آن باید نزدیک شدن به آن باشد. به هر حال این فرضیه است.

آموزش رقصیدن، درس 1.1

اکتشافاتم را در صفحه آزمایشاتم با شما به اشتراک خواهم گذاشت. غیرممکن به نظر می رسد که این پروژه کمی از اثر کریپتونیت بکاهد و همچنین من را در رقصیدن بسیار بهتر کند، با توجه به اینکه واقعاً تجربه رقص کمی دارم.

آیا اثرات کریپتونیت بر زندگی شما تأثیر می گذارد؟ برای شما چه معنایی دارد که بتوانید کار مورد نظر را آزادانه انجام دهید؟ اگر مستقیماً به سراغ کریپتونیت بروید چه اتفاقی می‌افتد؟

***

تصاویر از Freepik و جاهای دیگر





Source link

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا