دانستنی ها و اخبار علمی

دوربین رویایی


اگر می توانستید رویاهای خود را ثبت کنید، آیا هرگز نمی توانستید به آنها نگاه نکنید؟

این یک نقطه طرح مرکزی در است تا آخر دنیافیلم سه تا پنج ساعته ویم وندر از نابغه خیره‌کننده (بسته به قطعه‌ای که تماشا می‌کنید) از سال 1991. او سایبرپانک، نوآر پلیسی و فیلم جاده‌ای را در مخلوط‌کنی با آخرالزمان تمدنی پرتاب کرد. این تولید برای او 20 میلیون دلار هزینه داشت و آن را جبران نکرد. آن را دوست داشته باشید یا از آن متنفر باشید، این فیلم معمولی است، تا حدی به این دلیل که آینده فناوری را به گونه ای پیش بینی می کرد که تقریباً افسانه ای بود.

در آینده ای نزدیک، همانطور که او تصور می کند، یک دانشمند ماشینی اختراع کرده است که به شما امکان می دهد رویاهای خود را دوباره ببینید – شامل تمام رویاهایی که هرگز نمی دانستید دارید (که بیشتر آنها چند دقیقه پس از بیدار شدن هستند). مردم بلافاصله توسط این فناوری مسحور می شوند، برخی درگیر «بیماری تصویر» می شوند، که بلافاصله در گفتمان دهه 2020 درباره اعتیاد به تلفن و رسانه های اجتماعی قابل تشخیص است. آنها به سادگی نمی توانند خود را از دنیای زیبا و خودشیفته ای که این فناوری برای آنها باز کرده است جدا کنند و دیگر قادر به مقابله با واقعیت نیستند. “چند بار باید چنین خوابی دیده باشم؟”

وندرس تعداد شگفت انگیزی از پیش بینی های صحیح در مورد آینده فناوری انجام داد. دستگاه های بی سیم در همه جا، موتورهای جستجو، تشخیص صدا، نسخه اولیه نقشه های گوگل و شبکیه مصنوعی – شخصیت های فیلم سرشار از فناوری هستند.

و اکنون Will Heaven نوشته است بررسی فناوری MIT درباره شرکتی که توانست خاطرات از دست رفته دوران کودکی را با استفاده از هوش مصنوعی مولد بازسازی کند. دوربین رویایی نزدیک است.

پروژه خاطرات مصنوعی که از یک استودیوی طراحی در بارسلون اجرا می شود، خاطراتی را که هرگز در دوربین ثبت نشده اند به عکس های ملموس تبدیل می کند. این کار کمی شبیه یک هنرمند پزشکی قانونی است که یک طرح پلیس را به تصویر می کشد. فردی با حافظه خاص با مصاحبه کننده می نشیند و موقعیت دقیق، دیدگاه خود در مورد آن و محتوای واقعی را شرح می دهد. سپس یک مدل هوش مصنوعی مولد برای جمع آوری این عناصر در یک تصویر استفاده می شود. این یک فرآیند تکراری است: تصویر به شخصی که اشتباهات را تصحیح می کند نشان داده می شود تا زمانی که درست شود.

این به آنها اجازه داد تا عکسی را که هرگز وجود نداشت بازسازی کنند. این از خاطره زنی 84 ساله است که در شش سالگی پدرش را دید. همانطور که Heaven می نویسد، “نگاهی اجمالی از او از طریق پنجره کوچک سلولی بود که در آن به دلیل مخالفت با دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو در آن زندانی بود، آنها به سادگی یک جفت موچین را برداشتند و آن را از حافظه خود بیرون آوردند.”

جالب اینجاست که آزمودنی‌ها تنها زمانی از نتایج کیمیاگری استودیو راضی بودند که تصاویر حافظه آنها با نسخه‌های قدیمی‌تر مدل‌های تصویر مولد (مانند DALL-E و Stable Diffusion) “نقاشی” شده بود و نه با نسخه‌های جدیدتر.

به این دلیل است که بهشت ​​می نویسد که قدیم ها “می توانستند تصاویری با چهره های انحرافی و بدن های پیچ خورده تولید کنند.” “ولی … [images created with] آخرین نسخه Midjourney (یکی دیگر از مدل‌های تصویر تولیدی که می‌تواند تصاویر دقیق‌تری ایجاد کند)… چندان مورد پسند مردم قرار نگرفت.”

گارسیا می‌گوید: «وقتی کاری فوق‌العاده واقع‌گرایانه انجام می‌دهید، مردم بر جزئیاتی تمرکز می‌کنند که وجود نداشتند. «وقتی تار است، مفهوم بهتر ظاهر می شود. خاطرات کمی شبیه رویا هستند. آنها مانند عکس هایی با جزئیات پزشکی قانونی رفتار نمی کنند. یادت نیست صندلی قرمز بود یا سبز. فقط یادت هست یک صندلی آنجا بود.»

این محقق گفت: “برای ما، اختلالات یک ویژگی است.” بررسی فنیاین نیز شدیدترین تحقق بود تا آخر دنیا – شهود وندرس مبنی بر اینکه هر فناوری آینده ای که به درون نگریست باید از واقع گرایی دور شود.

او در حوصله‌اش، تمام قد به کوبریک رفت و بی‌پایان در مورد چگونگی به تصویر کشیدن دنیای درونی یک شخص فکر کرد. وندرس و تیم کوچک AV او تقریباً دو ماه در اتاق تدوین ماندند، حتی در آنجا خوابیدند، در تلاشی وسواس گونه برای تهیه فیلمی که قرار بود به نظر برسد که از مغز استخراج شده است.

“مقداری [the footage] وندرس در مصاحبه بعدی گفت: “فیلم 8 میلی متری خودم از دوران کودکی ام بود، زیرا احساس می کردم رویاهایی که در فیلم ظاهر می شوند به قدری شخصی شده اند که احساس می کنم باید از رویاهای خودم استفاده کنم.” او تکنسین‌ها را «ترور» کرد، زیرا در حالی که تجهیزات پیچیده‌شان را برای تولید تصاویر واقعی‌تر اصلاح می‌کردند، وندرس «هر کاری که می‌توانست برای جدا کردن عکس‌ها انجام داد تا چیزی متفاوت بسازد. وقتی ما رفتیم آن تکنسین ها خیلی خوشحال شدند چون اساساً همه تجهیزاتشان را خراب کرده بودیم.»

حاصل همه این تلاش‌ها، ارائه منظره رویایی درونی به زبان تصویری ورمیر است. من نمی توانم چیزی را بهبود بخشم نگهبان شرح اثر احساسی: «سکانس‌های طولانی تصاویر پیکسل‌شده و تقریباً غیرقابل درک که شادی نشاط‌آور و سرخوردگی وجودی را به شخصیت‌ها القا می‌کنند، نفس‌گیر هستند».

با این حال، قابل پیش بینی است که دوربین حافظه آنقدر شور و اشتیاق آنلاین ایجاد نمی کند. یکی از افراد در لینکدین (می دانم، دهانم را با صابون خواهم شست) اعلام کرد که ما شاهد پایان شواهد مستند معتبر هستیم. یکی دیگر گفت: “به نظر می رسد “گزارش اقلیت” در حال تبدیل شدن به واقعیت است. نفر سوم می گوید: «فقط یک مسئله زمان است که یک متخصص دکترا این را به عنوان خدمتی به مجریان قانون ارائه دهد.

به ذهنم رسید که این همان واکنشی است که به دیپ فیک شنیده می شود. انبوهی از هشدارها به ما گفته اند که به زودی دیگر نمی توانیم چشمان خود را باور کنیم. من مسیر بسیاری از تغییرات “دیدن دیگر باور نیست” را که در سرفصل ها خوانده ام گم کرده ام. عکاسی، شواهد، اسناد، همه چیز مرده است، آنها می گویند که توسط این فناوری جدید نابود شده است. اما من نمی دانم که آیا این اشتباه است. عکاسی هرگز وسیله ای عالی برای نمایش واقعیت نبوده است. مدتها قبل از اینکه دیپ فیک حتی در چشم فتوشاپ چشمک بزند، دو آشغال نوجوان از دوران ادواردین آرتور کانن دویل را با عکس های دستکاری شده پری ها در باغش دیوانه کردند.

حقیقت ناخوشایند، به نظر من، این است که آنچه عکاسی نشان می‌دهد همیشه بیشتر هنر بوده است تا علم – یک دنیای کامل در خارج از هر عکس وجود دارد که عکاس قصد نشان دادن آن را نداشته و ترجیح می‌دهد فقط آنچه را در عکس ببیند. تصمیم‌های تحریریه‌ای که در تصویر می‌روند برای مدت طولانی برای ما نامرئی بوده‌اند که افشای آن‌ها از طریق دیپ‌فیک تکان‌دهنده بود. عکاسی هرگز واقعیت نبود (همچنین رجوع کنید به: “واقعیت” نشان می دهد. آنچه یک مستند معتبر را از یک نمایش واقعی در مورد کامیون های زباله جدا می کند، واقع گرایی تصاویر نیست، بلکه شهرت فیلمساز است). مورخان آینده ممکن است باور بی قید و شرط ما در قرن بیستم به تصاویر عینی را به عنوان یک مصنوع عجیب ببینند. یا ممکن است در حلقه رویای خود گیر کرده باشند و تنها داستانی که می خواهند ضبط کنند داستان خودشان است.



Source link

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا